ماجرا در سال ۱۸۳۵ و از كارگاه «گوتلیب دایملر» آغاز شد. او با دوست صميمي خود «ویلهلم میباخ» موفق شد پس از نصب يك موتور بخار ساده بر روي دوچرخه آن را بدون استفاده مداوم از پدال به حركت درآورد. آزمايش آنها در ابتدا بسيار مضحك به نظر ميرسيد اما دايملر از اينكه دوچرخه موتوريش سرعت يك دوچرخه معمولي را ندارد اصلا ناراحت نشد و به تلاشهای خود ادامه داد. ميباخ دوستانه او را همراهي كرد تا نتيجه کوششهای دايملر به سرانجام برسد. این دو مبتکر بالاخره در سال ۱۸۸۵ موفق شدند دوچرخه پر سروصداي خود را با تغییرات بیشتر در اشتوتگارت آلمان به حركت درآورده و نگاههای بسیاری را به سوی خود خيره كنند.
موتورسیکلت پس از آنكه جايي در خيابانهاي آلمان براي خود باز كرد به سرعت روانه شهرها و كشورهاي ديگر شد و در آن سوي مرزها به تكامل رسيد. گراني اتومبيل، نامناسب بودن جادهها و شرايط خاص آب و هوا از دلايلي بودند كه به تكامل و رشد اين وسيله نقليه كمك کردند و طرفداران بسياري در هر سن و سالی براي آن ساختند.
فرانسويها، با بکارگیری تجربیات صنعت دوچرخهسازي موفق شدند موتورسيكلتهاي كوچك و كممصرفي توليد كنند. اما در ايتاليا جنون سرعت باعث شد كارخانههاي اتومبيلسازي روي به توليد موتورسیکلتهای بزرگتر بياورند. در ايالات متحده كارگاه مكانيكي هارلي توانست با ابداع موتورهاي V شكل، گونه جديدي از موتورسيكلتهاي پرحجم را توليد كند.
مسافرت با موتورسيكلت كه در گذشته صرفا با دوچرخههاي كوچك بنزيني انجام ميشد حالا به هيبت يك اتومبيل سواري رسيده بود و ميتوانست سينهكش جادهها را مثل آب خوردن تسخير كند.
این رویه خاص اروپا و آمریکا نبود، در ایران نیز افراد بسیاری با موتورسیکلت راهی سفر شدند، از جمله برادران امیدوار که در سال ۱۳۳۳ با دو دستگاه موتورسیکلت ماچلس۵۰۰ شرق آسیا، فلات تبت و در ادامه سرزمینهای شرق و غرب اقیانوس اطلس را فتح کردند.
این مطلب ادامه دارد.
© نوشته: محمدجواد نعمتی