غافلگیری در ساعت بیست و چهار

این روزها بحث و جدل درباره افزایش غیرمنتظره و البته سه برابری قیمت بنزین و حواشی و حوادث پس از آن بیش از هر صحبت دیگری بین مردم طرفدار دارد. به هر کجا سرک می کشید حرف های غافلگیری بنزینی می شنوید و هر روزنامه ای را ورق می زنید با کلماتی از جنس بنزین روبه رو می شوید. اینکه چرا بنزین تا این اندازه نزد ایرانیان محبوب بوده و هست خود بحث مفصلی دارد که شاید در جای دیگری به آن اشاره کنم.

مسئله مهمتر، تصمیم یکباره و (ظاهراً) چراغ خاموش دولت در افزایش ناگهانی قیمت این فرآورده مهم نفتی است؛ محصولی که به شکل مستقیم و غیرمستقیم با زیست سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایرانیان گره خورده و هرگونه نوسانی پس لرزه های محسوسی در رفتارها و سبک زندگی جامعه ایجاد می کند.

با نگاه به آمار و ارقام فروش بنزین در بازار جهانی به سادگی متوجه می شویم قیمت عرضه نهایی یک لیتر بنزین در ایران فارغ از هزینه های تمام شده تولید و انتقال آن بسیار پایین است. همین بهای نازل موجب شده این فرآورده استراتژیک راه به مجاری غیررسمی پیدا کند و با قاچاق گسترده و سازمان یافته به آن سوی مرزها روبه رو شود.

بنزین ارزان بر صنعت خودروسازی و محیط زیست ایران نیز اثر سویی داشته و عملاً انگیزه خودروسازها برای بکارگیری موتورهای کم مصرف و پیشرفته را کور کرده است. ماحصل این وضعیت سیل میلیون ها خودرو پرمصرف و آلاینده به خیابان ها و جاده های سراسر کشور است.

اکنون با افزایش سه برابری قیمت بنزین و تغییر معادلات اقتصادی، نگرانی های عمیقی در سطح جامعه به ویژه نزد اقشار ضعیف پیرامون تاثیر تورمی این اقدام شتابزده دولت به وجود آمده است. بی تردید صعود بهای بنزین همچون سنوات پیشین پیامدهای سویی بر معیشت خانوارهای ایرانی خواهد داشت. مانند ادوار گذشته در چنین شرایطی حاکمیت مردم را به امیدواری، آرامش و خویشتن داری دعوت می کند و از مدیریت بازار و کنترل قیمت ها سخن می گوید، با این حال حافظه تاریخی ایرانیان نشان می دهد با گذشت زمان این شرایط عادی و به تدریج فشارهای کنترلی دستگاه های نظارتی به شکل محسوسی کاهش می یابد و عرصه برای تاخت و تاز دلالان و سودجویان اقتصادی و رشد چشمگیر تورم باز می شود.

شیوه مصرف بنزین و ضعف حمل و نقل عمومی

مصرف بنزین در ایران بسیار بیشتر از میانگین جهانی است. پس دیر یا زود قیمت ها اصلاح و به نرخ های جهانی و منطقه ای نزدیک می شد. ولی آیا تغییر قیمت به تنهایی می تواند بر کاهش مصرف روزانه و چند ده میلیونی این فرآورده تاثیر مثبتی بگذارد؟ پاسخ منفی است؛ تجربه های گذشته نشان داده است جامعه به سرعت با وضع موجود هماهنگ و در فاز (عادی سازی) قرار می گیرد. در این اوضاع تامین سوخت و روشن نگه داشتن موتورهای احتراقی به عنوان یک اولویت جدی مورد پذیرش آحاد جامعه قرار می گیرد بدون آنکه مدیریت مصرف به صورت موثر از جانب کاربران وسایل نقلیه اعمال شود.

به طور حتم مصرف بی رویه بنزین بیش از گرانی آن نگران کننده است. هم اکنون در کشور میلیون ها دستگاه خودرو بنزین سوز پر مصرف با میانگین ۹لیتر به ازای یکصد کیلومتر پیمایش وجود دارد. در مورد موتورسیکلت ها این عدد به طور میانگین به حدود ۵ لیتر می رسد که در مقایسه با آمار و ارقام جهانی قابل توجه است.

جای بسی تاسف است که حمل و نقل عمومی کشور اوضاع مناسب و امیدبخشی ندارد و توسعه متوازن صورت نگرفته است. به عنوان نمونه در شهرهای بزرگ نسبت اتوبوس به جمعیت کاملاً نابرابر است (می بایست به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت ۳۶ دستگاه اتوبوس پیش بینی شود)، از اینرو افراد برای سهولت و رفاه بیشتر اقدام به خرید و استفاده مستمر از اتومبیل شخصی می کنند.

کلانشهر تهران بالغ بر ۷ هزار دستگاه اتوبوس شهری دارد که از این تعداد ۶ هزار دستگاه با عمر ۷ تا ۱۵ سال فعال هستند و مابقی به دلیل فرسودگی زیاد و مشکلات فنی در پارکینگ مناطق شرکت واحد و تعمیرگاه ها خوابیده اند. با توجه به جمعیت ۱۴ تا ۸ میلیون نفری ساکن و شناور تهران، پایتخت به حداقل ۱۱ هزار (و به روایتی ۱۳ هزار) دستگاه اتوبوس شهری برای جابه جایی بی وقفه مسافران احتیاج دارد. جالب آنکه از زمان هدفمندی یارانه حامل های انرژی در دولت دهم تا به اکنون توسعه مطلوب ناوگان اتوبوسرانی پایتخت صورت نگرفته و بیشتر برنامه های عملیاتی و اجرایی عقیم مانده است.

اتوبوس های دیزلی و حتی گازسوز موجود نیز همانند خودروهای بنزینی پرمصرف و آلاینده هستند و بیشتر آنها (به غیر از اتوبوس های فعال در خطوط تندرو) از حداقل امکانات رفاهی مانند کولر و بخاری سالم بی بهره اند. ایمنی اتوبوس ها به سبب قدیمی بودن تکنولوژی و پلتفرم با نمونه های مدرن امروزی فاصله بسیاری دارد و تاکنون حوادث و سوانح گوناگونی در اثر نقص ایمنی اتوبوس های وطنی گزارش شده است. از سوی دیگر ضعف پشتیبانی سبب شده این ناوگان با ارزش و کارآمد سریع تر از زمان مقرر بازنشسته شود.

وضعیت خطوط راه آهن درون شهری نیز چنگی به دل نمی زند. در حال حاضر توسعه مترو محدود به کلانشهرهای تهران، مشهد، اصفهان، شیراز و تبریز شده و در سایر نقاط کشور عزم جدی برای تکمیل یا راه اندازی شبکه های ریلی زیر زمینی اگر نگوییم وجود ندارد، چندان امیدوارکننده و محکم نیست. از طرفی کمبود واگن مسافری در خطوط مترو و افزایش سرفاصله حرکت قطارها فراگیری استفاده از این سامانه پاک و موثر را با اما و اگرهای فراوانی مواجه کرده است. بی شک مشکلات ارزی و تحریم های بین المللی ورای سوءمدیریت ها، تاثیرگذار بوده است.

بی مهری به دوچرخه و خودروهای هیبریدی ها

با وجود مصوبه اردیبهشت ۹۸ مجلس در خصوص حمایت از واردات و تولید خودروهای مدرن هیبریدی همچنان دروازه های مرزی بر روی این اتومبیل های پاک و کم مصرف بسته است. خودروهای موجود که قبلاً وارد کشور شده بودند اکنون به سبب مشکلات و محدودیت های بین المللی با چالش تعمیر و نگهداری مواجه هستند. در بازار عرضه و تقاضا نیز این قبیل خودروها مسایل خاص خود را دارند و با قیمت های غیرواقعی و گاهاً نجومی خرید و فروش می شوند.

آمارها نشان می دهد تاکنون بالغ بر ۲ هزار دستگاه خودرو هیبریدی در کشور عرضه شده است که بخشی از آن در ناوگان تاکسیرانی به کار گرفته شدند. شرکت های خودروسازی با همکاری دانشگاه های صنعتی کشور پروژه هایی با هدف داخلی سازی خودروهای الکتریکی و هیبریدی آغاز کرده اند هر چند تا مرحله تجاری سازی راه درازی در پیش است.

از سوی دیگر دوچرخه سواری بعنوان شیوه ای بسیار کارآمد در حمل و نقل درون شهری هنوز مورد پذیرش مدیران اجرایی و تصمیم گیران ارشد کشور قرار نگرفته و به سبب ضعف زیرساخت، اقدام موثری در جهت توسعه هر چه بیشتر مسیرهای دوچرخه سواری به ویژه در کلانشهرهای بزرگی مانند تهران، مشهد، اصفهان و تبریز انجام نشده است.

به نظر می رسد با افزایش قیمت بنزین معجزه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی اتفاق نمی افتد و دیر یا زود تاثیر بازدارنده آن نیز از بین می رود. شایسته بود قبل از بیان و اجرای چنین تصمیماتی، زیرساخت های نظری و عملی لازم فراهم و ابزارهای کافی به ویژه در حوزه حمل و نقل عمومی در سراسر کشور به کار گرفته می شد تا به واسطه آن استفاده از وسایل نقلیه شخصی به ویژه اتومبیل های تک سرنشین کاهش یابد. چنانچه این امر محقق می شد مدیریت مصرف پیش از تغییر قیمت اتفاق می افتاد و اثر مثبت آن بر کاهش نرخ تورم، ترافیک، آلودگی هوا و مشکلات دیگر کاملاً محسوس و ملموس بود.

© نویسنده: محمدجواد نعمتی

عکس: اینترنت

4 سال پیش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *